وقتی اسم موسیقی کلاسیک به میان میآید یاد آهنگهای بینام و نشان در گذشته میافتیم که یک گروه از زنان و مردان با تعداد زیادی نوازنده در حال نواختن و خواندن هستند و مجلسی با شکوه و مجللی به وجود میآورند.
ما معمولا سمفونیهای برتر دنیا را نمیشناسیم زیرا اصلا نمیدانیم سمفونی چیست و به نظر من درک درستی هم از فرایند جهانی شدن مخصوصا در موسیقی نداریم.
در این مطلب میخواهم با کمک و همفکری شما به این سوال جواب بدم که موسیقی کلاسیک چیست و چطور میتوانیم از این نوع موسیقی فاخر بیشترین لذت ممکن را ببریم یا به بیانی دیگر میوههای ارزشمند این درخت پربار رو بچینیم.
اگر بخواهیم موسیقی را تعریف کنیم باید بگوییم موسیقی مجموعه صداهایی است که برای ایجاد فرم و بیان احساس در حالتی سازمان یافته به وجود میآید. موسیقی کلاسیک هم مانند هر نوع موسیقی دیگری است با این تفاوت که صداهای موسیقی کلاسیک معمولا ساختارشان فرم مشخصتر دارند.

چطور میتوانیم بیشتر لذت ببریم؟
تا به حال به یک موسیقی عربی یا فرانسوی گوش دادید؟ زبان فرانسوی از نظر من زبان قشنگی است وقتی به آواز یا حرف زدن یک فرانسوی گوش میدهید و کلمات دارای «غ» و «ژ» و «پ» را در کنار هم با ریتمی زیبا میشنوید، از آن لذت میبرید . حتی بیشتر طرفداران لارا فابین، خواننده فرانسوی زبان زن معنی و مفهوم آهنگها و کلماتی که در آهنگها میگوید را متوجه نمیشوند و این عدم اطلاع از زبان فرانسه باعث میشود فقط از صدا و طنین آهنگ لذت ببرید. حالا تصور کنید با دانستن دستور زبان فرانسوی و ترجمه و درک تکتک کلمات چقدر میتوانید منظور خواننده و حسی که در آهنگ از آن حرف میزند را بفهمید و از آن لذت ببرید.
موسیقی دقیقا همینطور است که در بالا برایتان گفتم. شما اگر تا به حال اسم بتهوون را هم نشنیده باشید میتوانید سمفونیهای آن را بشنوید و از آن لذت ببرید اما به راستی چه چیزی است که برای لذت بیشتر موسیقی کلاسیک لازم داریم؟
مقدمه موسیقی کلاسیک
در این بخش از موسیقی کلاسیک میخواهم کمی درباره کلمات آشنایی که ما را در این مسیر وارد میکنند و مدام در وبسایتهای بلیط فروشیهای کنسرت و تئاتر، روزنامهها و مجلات و شبکه های اجتماعی میبینیم صحبت کنیم. مثلا کلمهای که ما بارها شنیدیم و در صحبتهای روزمره خود از آن استفاده میکنیم کلمه «ریتم» است. ریتم به معنی نبض و قلب جریان موسیقی است. درطول روز ما مدام در حال نواختن ریتمی هستیم. از نفس کشیدن و قدم برداشتن ما گرفته تا تپش قلب و پلک زدنمان دارای ریتم است. در موسیقی ریتم یا به زبانی دیگر ضربان و تپش معمولا نوع موسیقی را معلوم میکند.
کلمه بعدی که میخواهم از آن صحبت کنم کلمه «ملودی» است. ملودی یعنی چند نت، صداهای زیر و بم را به نحوی کنار هم قرار بدهیم که صدایی دلنشین و لذتبخش بدهد. وقتی آهنگی را گوش میدهید و با دهان ریتم آهنگ را سوت میزنید، شما دارید یک ملودی که در ذهنتان مانده و برایتان اثرگذار بوده را تکرار میکنید.
کلمه اخر که دوست داشتم اینجا از آن صحبت کنم کلمه «هارمونی» است. هارمونی در معنی لغوی به معنای هماهنگی است. این هماهنگی یک آهنگ است که باعث غنا و ارزش بیشتر یک آهنگ میشود. هرچه موسیقی هماهنگی بیشتری بین نتها و میزانها داشته باشد، موسیقی فاخرتری است.

موسیقی کلاسیک چیست؟
باید موسیقی کلاسیک را مانند یک سبک موسیقی درنظر بگیریم که مطابق با رنگ، فرم و جنس سازمان یافته. در کلِ این تقسیمبندی چند سبک استثناء هم به چشم میخورد اما وقتی موسیقی کلاسیک را بشنویم، مثل وقتی که معماری ماسوله را میبینیم آن را از موسیقی رپ یا معماری شهری تشخیص میدهیم.
موسیقی کلاسیک برای شماست
در یک کلام بخواهم بگویم موسیقی کلاسیک برای همه است. شما میتوانید با رفتن به فروشگاههای موسیقی، شهر کتابها و حتی نشر چشمه موسیقی کلاسیک تهیه کنید.
آرامش نهفته در موسیقی کلاسیک به جامعه عصبانی و از هم گسیخته ما کمک میکند کمی آرام شده و حول محور موسیقی کلاسیک دور هم جمع شویم. مطمئن باشید این از بهترین حالتهای ممکن برای آرامش درونی جامعه ماست.
انواع موسیقی کلاسیک
موسیقی کلاسیک یا سازی است، یا آوازی، یا تلفیق این دو. تنظیمهای موجود برای هر کدام آنها را در زیر می بینید.
موسیقی سازی
قطعه سازی صرفاً برای سازهها نوشته میشود ممکن است برای گیتار تنها یا ارکستر ۱۱۰ نفر باشد اما خبری از خواننده نیست.
سولو یعنی یک ویولنسل، یک ترومپت، اما سولو گاهی به معنی دو نوازی هم هست، مانند موقعی که ساز اصلی یک همراه بیاهمیت داشته باشد. مثل پیانوی همراهی کننده یک سولوی نوازنده ویولون.
دوئت یعنی دو شریک برابر: دو ساز یکسان (مثلا دوگیتار) یا دو ساز مختلف (مانند فلوت و باسون).
موسیقی مجلسی برای دو یا چند ساز است که اهمیت یکسان دارند، هرچند که در اینجا نیز گاهی نقش همراهی کننده به یکی از آنها محول میشود. این اصطلاح قبلا در توصیف جایی به کار میرفت که این موسیقی آنجا اجرا میشد – معمولاً یک سالن کوچک و نه سالن یا تالار بزرگ – اما امروزه برای هر نوع ارکستر کوچک به کار میرود.
قطعههای سازی را اغلب سونات مینامند. تریو ( سه نوازنده)، کوارتت (چهار نوازنده)، کوئینتت (پنج نوازنده) و الی آخر.
کوارتت زهی همانطور که از نامش پیداست برای ۴ ساز زهی است (معمولاً دو ویولون یک ویولا و یک ویولنسل). کوئینتت بادی شامل فلوت ، اوبوآ ، کلارینت ، باسون و هورن است، اما تریوی پیانو یا کوارتت پیانو معنیاش این نیست که سه یا چهار پیانو جمع شده است بلکه معنی اش این است که پیانو نقشی هم پایه سازهای زهی بادی دارد.
از اوکتت (هشت نوازنده) به بعد نوازندگان معمولاً احتیاج به یک راهنما دارند تا امورشان راحتتر پیش برود (که این راهنما همان رهبر است). از حدود ۳۵ نوازنده به بالا را هم ارکستر مجلسی میخوانند زیرا در مجلس پذیرایی به راحتی جای میگیرند (به خصوص اگر در کاخ ورسای زندگی کنید!).

موسیقی آوازی
عبارت است از توالی اصوات موسیقیایی که از گلوی انسان خارج میشود. شاید این اساسیترین فرم ساختن موسیقی باشد، زیرا بدون واسطه از خواننده و شنونده میرسد.
آواز یا لید: در قرون وسطا تروبادورها از قلعهای به قلعه دیگر میرفتند و آوازهای عشق و شوق و یاس میخواندند و گاه درگیر شایعات محلی میشدند و فاش میکردند که فلان آدم درباری مثلاً چه کاری با چه کسی کرده است. در فرانسه به این آوازها شانسون میگفتند.
مادریگال: آوازی بود در ۵ و ۶ قسمت و عمدتاً شعری بود که به قالب موسیقی در میآمد. در آلمان آواز را لید مینامیدند. لید به خصوص در عصر رمانتیک محبوبیت داشت. در لیدهای آهنگسازانی مانند شوبرت و برامس شاهد اوج احساس و عاطفه هستیم.
موسیقی مقدس کلیسایی
سرودهای گرگوریوسی در سقف بلند کلیساهای جامع طنین میانداخت و شنوندگان عظمت خداوند را احساس میکردند. این سرودها مونوفونیک و آکاپلا یعنی یک صدایی و بدون همراه بودند. در قرن یازدهم آهنگسازان رفته رفته پلیفونی برای دو صدا را پدید آوردند. متت یک نمونه اولیه آن بود، و کلان آوازی بود بر اساس متن لاتین و به عنوان بخشی از مراسم کلیسا اجرا میشد. مس، آیینه تقدیس، در دوره رنسانس رشد یافت و از آن پس بخش لاینفک موسیقی کلاسیک شد. آهنگسازان از موتزارت گرفته تا لئونارد برنستین مس هایی ساخته اند که بعضی از آنها آنقدرها هم که باید و شاید سنگین نیستند.
کر: موسیقی کرال نوعی تنظیم صدا هاست. کر زنان داریم و کر مردان، اما بسیاری از کارها مختلطاند تا کل گستره صداها را از سوپرانو تا باس را در برگیرند.
اپرا: وقتی یک داستان نمایشگونه با موسیقی آوازی اجرا شود و یک ارکستر نیز اساس آن قرار گیرد با اپرا سر و کار داریم (اگر داستانی انجیلی به قالب موسیقی در آید با اوراتوریتو مواجهیم). اپرا ممکن است مفرح باشد یا تراژدیک، کوتاه یا طولانی، تخیلی یا واقعی، روحیه بخش یا مایوس کننده، در عین حال اپرا ممکن است هیجان آور و بسیار راضی کننده باشد.
در اینجا به طور کلی راجب موسیقی کلاسیک صحبت کردیم امیداریم که با شناخت این سبک موسیقی به آن علاقه مند شده و مانند دیگر سبک ها از آن لذت ببرید.